ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ابو حمزه ثمالى گفت صبحگاه جمعه اى نماز با حضرت زین العابدین خواندم . ایشان پس از تمام کردن ذکر و تسبیح به قصد منزل حرکت نمودند من هم در خدمتشان بودم . وقتى به منزل رسید کنیزى داشت بنام سکینه ، او را خواسته فرمود مبادا مستمند و فقیرى را که به در خانه ما آمد ماءیوس برگردانید حتما هر که آمد غذایش بدهید زیرا امروز جمعه است .