.

.

قصه حضرت موسی(ع) با حضرت خضر(ع)

وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّىٰ أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ أَوْ أَمْضِیَ حُقُبًا ﴿۶٠﴾ فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَیْنِهِمَا نَسِیَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ سَرَبًا ﴿۶۱﴾ فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِینَا مِن سَفَرِنَا هَـٰذَا نَصَبًا ﴿۶۲﴾ قَالَ أَرَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِیهُ إِلَّا الشَّیْطَانُ أَنْ أَذْکُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَبًا ﴿۶٣﴾ قَالَ ذَٰلِکَ مَا کُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَىٰ آثَارِهِمَا قَصَصًا ﴿۶۴﴾ فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا ﴿۶۵﴾ قَالَ لَهُ مُوسَىٰ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَىٰ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا ﴿۶۶﴾ قَالَ إِنَّکَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا ﴿۶٧﴾ وَکَیْفَ تَصْبِرُ عَلَىٰ مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا ﴿۶٨﴾  
    نایت اسکین
ادامه مطلب ...

نصایح ابراهیم ادهم به مردی که دلش شوق گناه داشت

مردی نزد ابراهیم بن ادهم آمد و گفت: 

استاد! دلم شوق گناه دارد… از برای خدا مرا نصیحتی کن.  

ابراهیم بدو گفت:

اگر دلت خواست گناه کنی، هیچ اشکالی ندارد. بکن! اما به پنچ شرط:.. 

آن مرد گفت:

  چه شرطی!

ابراهیم گفت: 

اگر خواستی گناه کنی، در جایی پنهان شو که کسی تو را نبیند!

 آن مرد گفت:

 پناه بر خدا… چگونه از او پنهان شوم… هیچ چیز بر خدا پنهان نمی‌ماند!ابراهیم فرمودند: 

  نایت اسکین

ادامه مطلب ...

قصه های قرآنی - ذوالقرنین پادشاه نیکوکار

ذوالقرنین

«ذوالقرنین» پادشاهی نیکوکار بود که خداوند در زمین به او قدرتی بسیار داده بود و اسباب و لوازم حکومت و پیروزی را برایش فراهم کرده بود. او حاکمی نیرومند و عادل بود. فهمیده و دوراندیش بود و در سرزمین به آبادانی و عمران می‌پرداخت. او مملکت را به رشد و ترقی می‌رساند و مردم را به امنیت و آسایش. با مردم رفتاری نیکو و مهربانانه داشت و به همین خاطر بود که مردم نیز او را از خود می‌دانستند و از او پیروی و اطاعت می‌نمودند.

نایت اسکین

ادامه مطلب ...